در لیالی قدر ما را از دعای خیر خود محروم نفرمایید.
[ يکشنبه 14 تير 1394 ] 17:34 ] [ غلامرضا شمسی ]
[ ]
انجمن اسلامی معلمان بروجرد
|
در لیالی قدر ما را از دعای خیر خود محروم نفرمایید.
[ بازدید : 132 ] [ امتیاز : 0 ] [ نظر شما : ]
[ يکشنبه 14 تير 1394 ] 17:34 ] [ غلامرضا شمسی ] [ ] آیتالله هاشمی: آزادی اندیشه یک اصل اساسی در اسلام و از مصرّحات آیات در قرآن و روایات است / جمود فکر
[ بازدید : 61 ] [ امتیاز : 0 ] [ نظر شما : ]
[ يکشنبه 14 تير 1394 ] 11:15 ] [ غلامرضا شمسی ] [ ] سیره عملی امام خمینی «ره» در ماه رمضان
بنا به شواهد متعدد، امام خمینی(س) را می توان در شمار افرادی به حساب آورد که قدر و قیمت همه لحظات زندگی را به خوبی درک کرده، همه عمر و زندگی را نفحه الهی به حساب آورده، آن را مغتنم شمرده و از آن بهترین بهره ها را برده است. او با درک درست از اسلام و مهمتر از آن باور به جامعیت این دین در انسان سازی و نیز جامعه سازی، از عنفوان جوانی با استفاده از ظرفیتهای موجود در آن به خود سازی و تهذیب نفس پرداخت تا به جایگاه رفیعی دست یافت و نه تنها در خود سازی که در پرورش انسانهای دیگر و سالم سازی جامعه چنانکه دیدیم، موقعیتی بی بدیل یافت و همچنانکه کلامش جان بخش و سعادت آفرین است، سیره عملی و روش رفتاری او هم وی را در جایگاه اسوه ای حسنه و الگوئی برتر قرار داده است، چنانکه نه تنها می توان از همه دوران عمر و زندگی او و حاصل و بر آیند آن درس ها آموخت که از طریقه و روش او در مقاطعی خاص نظیر ماه رمضان هم درس آموزیها کرد. بنا به همین ضرورت بنا داریم خاطراتی عرضه داریم، ان شاء الله که مورد استفاده قرار گیرد. خانم دکتر فاطمه طباطبائی_ عروس حضرت امام_ نقل می کند: ماه رمضان سال قبل از رحلت امام را خوب به یاد دارم. بعضی وقتها هر بار که به دلیلی نزد ایشان می رفتم و سعادت پیدا می کردم با ایشان نماز[صبح] بخوانم، وارد اتاق که می شدم، می دیدم که قیافه ایشان کاملا بر افروخته است و چنان اشک می ریختند که دیگر دستمال کفاف اشکشان را نمی داد و کنار دستشان حوله می گذاشتند. امام شبها چنین حالتی داشتند و این واقعا معاشقه ایشان با خدا بود. (برداشتهائی از سیره امام خمینی، ج3، ص133) از کسی که چنین عاشقانه با خداوند راز و نیاز دارد و در ماه رمضان تعطیلی کلیه برنامه ها و فعالیتهای اجتماعی او را با همه اهمیتی که برای ایشان داشت، در بعد از انقلاب همه ساله شاهد بوده ایم و این خود بیانگر درک و دریافت موقعیت ماه خدا و ضیافت الله نزد ایشان است، شنیدن و خواندن عباراتی نظیر آنچه می آید ، بهتر بر جان می نشیند که: « توجه بکنید که ماه مبارک را به آدابش عمل بکنید یعنى آداب روحى اش. فقط دعا نباشد، دعا به معناى واقعى اش باشد. خواندن خدا و تذکر خدا به معناى واقعى، آن تذکرى که نفوس را مطمئن مى کند، آن ذکرى که بِذِکْر اللَّهِ تَطْمَئِنَّ القُلُوبْ. یاد خدا واقعاً و حاضر دیدن خدا را در همه جا. ماه مبارک را به تذکر خدا، به ذکر خدا و به رحمتهاى خدا که به شما عنایت کرده است شکرگزارى کنید و ذکر خدا را بگویید، یاد خدا را بکنید.» (صحیفه امام، ج18، ص480) با آرزوی توفیق بهره گیری بیشتر. والسلام. [ بازدید : 86 ] [ امتیاز : 0 ] [ نظر شما : ][ يکشنبه 14 تير 1394 ] 11:12 ] [ غلامرضا شمسی ] [ ] نامه سرگشاده مطهری به رییس قوهقضاییه؛ قدردانی از مواضع آیت الله لاریجانی درباره "فتنه"
دکترعلی مطهری دراین نامه از آیتالله آملی لاریجانی بخاطر سخنانش در همایش هفته قوه قضائیه قدردانی کرد. متن کامل این نامه که در وبسایت مطهری منتشر شده، بدین شرح است: آیتالله صادق لاریجانی دامت برکاته رئیس محترم قوه قضائیه با اهداء سلام و آرزوی توفیق بیشتر برای جنابعالی و همکاران محترمتان، در نطق اخیرتان در همایش بزرگداشت هفته قوه قضائیه نقاط مثبت، فراوان بود از جمله تأکید بر اصالت فرهنگی انقلاب اسلامی و اقامه شریعت اسلام و احکام الهی در جامعه، اما آنچه که توجه اینجانب را به خود جلب کرد تحلیل منطقیتر جنابعالی درباره فتنه سال ۸۸ بود که میتواند فتح بابی برای حل و فصل این معضل اجتماعی باشد. فرمودهاید: «من نمیخواهم بگویم که آنها که اعتراض را شروع کردند قصد کودتا و براندازی داشتند اما بستری را فراهم کردند تا افراد ضد انقلاب که علیه ولایت فقیه فریاد میزدند بر این بستر سوار شوند.» در جای دیگر فرمودهاید: «من نمیخواهم اتهام کودتا را متوجه کسانی کنم که اعتراض کردند یا مردم را به اعتراض دعوت کردند. آنها شاید دنبال اعتراض صرف بودند اما داشتند میدیدند که بر روی این اعتراضات یک جریان فاسد کشور را به آشوب میکشاند…» اگر این سخنان جنابعالی را در کنار اظهارات برخی دوستان نادان انقلاب بگذاریم که اساسا هیچ گونه اعتراضی را در جمهوری اسلامی به رسمیت نمیشناسند و هر اعتراضی را مخالفت با اصل نظام جمهوری اسلامی تلقی میکنند و میگویند اعتراضات سال ۸۸ برای براندازی نظام بود و با آمریکا و انگلیس و اسرائیل هماهنگ شده بود، میبینیم سخنان شما نوری است در ظلمت بیانصافیها و کینهجوییها و گشودن راهی است برای پایان دادن به این ماجرای تلخ که کیان انقلاب اسلامی را تهدید میکند. جنابعالی در واقع همسو با قانون اساسی حق اعتراض مدنی را به رسمیت شناختهاید و سران معترضان را به قصور یا تقصیر در بهرهبرداری کسانی متهم کردهاید که اساسا اعتقادی به نظام جمهوری اسلامی ندارند و از هر فرصتی برای براندازی آن استفاده میکنند. این مطلبی است که مورد اتفاق اکثریت قاطع سیاسیون و ملت ایران است و میتواند گام اول و پایهای برای خاتمه دادن به این پدیده ناهنجار اجتماعی باشد. گام دوم و پایه دیگر حل و فصل این موضوع این است که به مقدمات و علل قصور یا تقصیر آن دو نفر بپردازیم. چه شد و چه رفتارهایی از طرف مقابل سر زد که دو شخصیت باتجربه سیاسی و علاقهمند به انقلاب و نظام و رهبری دچار آن قصور یا تقصیر شدند؟ اگر سهم همه اطراف فتنه سال ۸۸ مشخص و عدالت بدون هرگونه مصانعه و ملاحظهکاری اجرا شود، شاهد خواهید بود که آن دو محصور نیز به خطاهای خود در آن فضای هیجانی اعتراف خواهند کرد و گام بلندی برای حل این مشکل برداشته خواهد شد. اما اگر همه را مبرا از خطا بدانیم و خطای افراد و نهادهایی را که زمینه فتنه را فراهم کردند نادیده بگیریم و فقط آن دو نفر را مقصر بدانیم و بگوییم تنها راه حل این است که آنها توبه کنند، قطعا چنین اتفاقی نخواهد افتاد و فرضا اتفاق بیفتد وجدان جامعه را آرام نخواهد کرد زیرا براساس عدالت نیست. آنچه که روح و وجدان جامعه را قانع و آرام میکند اجرای عدالت درباره همه طرفهای آن ماجراست و البته جرم این طرفها متساوی نیست. از آن مقام محترم انتظار داریم که این گام دوم را نیز با صلابت بردارند و افتخار حل این معضل را که نیروهای اجتماع را به هدر داده و میدهد به نام خود ثبت نمایند. از خدای متعال توفیق الهی برای جنابعالی مسئلت میکنم. با تقدیم احترام: علی مطهری [ يکشنبه 14 تير 1394 ] 11:09 ] [ غلامرضا شمسی ] [ ] صلح امام حسن (ع)
پایگاه خبری تحلیلی انتخاب (Entekhab.ir) : در ابتدا لازم می دانم خدمت خوانندگان محترم عرض نمایم که این نوشتار، چکیده و تلخیص پژوهش حقیر در رابطه با صلح امام حسن (ع) است که اصل پژوهش به دلیل مطوّل بودن، قابل ارائه در رسانه ها نبوده، فلذا بصورت اجمال و بسیار مختصر و با قلمی روان و ساده تنظیم شده است تا تقدیم به شما عزیزان نمایم؛ باشد که خداوند توفیق نشر اصل پژوهش را عطا فرماید. برخی از نویسندگان اهل سنت بر این باورند که امام حسن (ع) هر چند پس از شهادت پدر بزرگوارشان، امیرالمؤمنین حضرت علی(ع) خلافت را پذیرفتند، قصد داشتند با معاویه صلح نمایند و خلافت را به او بسپارند اما چون نمیتوانستند بدون برنامهریزی دست به این کار بزنند، طی برنامهای چند ماهه این کار را انجام دادند. دلیلی که آنان برای این تصمیم امام حسن(ع) ذکر میکنند این است که ایشان از طرف پیامبر (ص) برای انجام این کار مأموریت داشتند. در مقابل، امامیه بر این نظرند که امام حسن(ع) هیچگاه قصد نداشتند که با میل و رغبت امر خلافت را به معاویه بسپارند و اتفاقاً تلاش کردند که در برابر زیادهخواهی معاویه بایستند اما شرایط به گونهای رقم خورد که ایشان مجبور شدند با معاویه صلح کنند و خلافت را به او بسپارند. یعنی در واقع صلح امام حسن(ع) یک برایند بوده است و نه یک فرایند. فرایند بدین معنا است که امام حسن (ع) از ابتدا تمایل داشتند با معاویه صلح نمایند ولی این امر به یکباره نمیتوانست محقق شود و امام حسن (ع) خودشان شرایطی را پدید آوردند تا این خواسته خود را عملی کنند. اما برایند به این معنا است که صلح با معاویه خواسته اولیه امام حسن (ع) نبوده است. بلکه امام به دلایلی متعدد وظیفه شرعی خود را جنگ با معاویه میدانستند اما شرایط به گونهای رقم خورد که ایشان ناگزیر شدند به صلح با معاویه تن در دهند. شواهد تاریخی، فرضیه ما (برایند) را اثبات میکند. ما برای تبیین این امر، مقاطع تاریخی مرتبط با بحث را به چند مرحله تقسیم میکنیم؛ مرحله اول: اعلام وفاداری مردم پس از شهادت امیر مؤمنان علی(ع)، به صورت عمومی با امام حسن(ع) بيعت شد و ایشان خليفۀ مسلمانان گشت. در چنین شرایطی از شام خبر رسید که مردم آن سرزمین با معاویه بیعت کردهاند. این اقدام در واقع نوعی خروج علیه حکومت مرکزی تلقی میشد. مردم کوفه نزد امام حسن(ع) آمدند و از ایشان خواستند تا سپاهی برای نبرد با معاویه تشکیل دهند. ایشان هم پيشنهادشان را پذيرفت و قيس بن سعد بن عباده را به عنوان فرماندۀ لشكر دوازدههزار نفري خويش تعیین نمود و وی عازم شام گرديد». این گزارش البته نشان میدهد که امام حسن (ع) خودشان در آغاز مردم را به جنگ با معاویه دعوت نکردند. شاید دلیل این امر این باشد که امام از مردم کوفه مطمئن نبودند اما وقتی خودشان پیشنهاد دادند؛ حجت نیز بر امام تمام شد و پا در میدان نبرد گذاشتند. مرحلۀ دوم: تلاش براي ترور امام حسن ابن سعد در الطبقات مینویسد: «پس از شهادت علي، فرزندش حسن بر مسند خلافت نشست و در همان ابتداي خلافتش در حالي كه در نماز ايستاده بود، شخصي، بر وي حملهور شد و با خنجري كه در دست داشت، او را زخمي نمود... و به همين خاطر حسن بن علي ماهها در بستر بيماري به سر برد و سرانجام زخمش بهبود يافت.» حادثه ترور امام حسن (ع) هرچند از عزم امام برای نبرد با معاویه نکاست امابخوبی نشانگر این واقعیت بود که خط نفاق در میان مردم کوفه وجود دارد. مرحلۀ سوم: اعزام سپاه امام حسن(ع) با لشكري از اهل عراق، از كوفه عازم مدائن شد و قیس بن سعد بن عباده را به فرماندهی پیشآهنگان لشکرش گماشت. انتخاب قیس به عنوان فرمانده سپاه بخوبی گویای این مطلب است که امام حسن(ع) خود را برای نبردی بزرگ آماده کرده بود. چراکه قیس بنا بر گزارشهای تاریخی فردی بود جنگنده و دارای تدبیر و علاوه بر این، قیس افرادی را برای خود انتخاب کرده بود که عهد بسته بودند كه تا پاي جان ايستادگي كنند. این نکته مورد تأیید عمروعاص نیز قرار گرفته است. چراکه بخاري با سلسله سند خود از عمرو بن عاص نقل میکند که وی پس از دیدن سپاه امام حسن(ع) به معاویه ميگويد: «گردانها و لشكريان (حسن) را به گونهاي يافتم كه تا بر رقباي خويش پيروز نشوند، دستبردار نیستند». مرحلۀ چهارم: آشوب در سپاه امام حسن هر چند نیروهای قیس، افراد پا در رکابی بودند، اما در سپاه امام حسن(ع) افرادی نیز حضور داشتند که تمایل به جنگ نداشتند و در واقع ستون پنجم سپاه معاویه بودند. این افراد دست به تحرکاتی نیز میزدند. مثلاً مختار بن ابوعبيد بن مسعود نزد عموی خود، سعد بن مسعود حاکم مدائن در زمان حضرت امیر المؤمنین، آمد و به وی پیشنهاد داد که در ازای تحویل امام حسن(ع) به معاویه به ثروت و قدرت برسد. سعد نیز در پاسخش گفت:: «لعنت و نفرين خداوند بر تو باد. آيا ميخواهي من به نوۀ رسولخدا (ص) يورش ببرم و او را دستگير كنم؟ براستي كه تو، آدم پست و فرومايهاي هستي!» به نظر میرسد اینگونه تحرکات در سپاه امام هنوز آنچنان گسترده نشده بود که امام حسن(ع) تصمیم به صلح با معاویه بگیرند و شاهدش این است که نخستین بار پیشنهاد صلح از سوی معاویه مطرح گردید که در مرحله بعد به آن میپردازیم. مرحلۀ پنجم: واکنش معاویه به جنگ امام حسن(ع) با وجود همه این مشکلات سپاه خود را برای نبرد با معاویه سامان داد و در مقابل معاويه جبهه گرفت؛ سپاهی که هر چند در آن نیروهای آماده برای نبرد نیز حضور داشت اما بواسطه فعالیت ستون پنجم دشمن دچار تشتت و بحران شده بود و علاقهای نیز به نبرد نداشت. با این حال بنا به نقل بخاری، عمرو بن عاص با ديدن لشگريان امام حسن(ع) خطاب به معاويه گفت: «اين، سپاه سپاهي است كه تا طرف مقابلش را از پاي در نياورد، عقبنشيني نخواهد كرد.» معاويه گفت: «اي عمرو! اگر اينها، مردان و امرای سپاه مرا بکشند، تكليف من در قبال مردم و زنان و فرزندان و ضعفاي آنان چه خواهد بود؟» سپس معاويه دو نفر را نزد امام حسن(ع) فرستاد تا با وي سخن گويند و از وي درخواست صلح نمايند. در ضمن معاويه به آندو دستور داد كه اموالي را به ایشان پيشنهاد كنند و هر چه خواست به او بدهند. نمایندگان معاویه در اردوگاه امام حسن(ع) حضور یافتند. هر دو سپاه منتظر نتیجه این جلسه بودند؛ نمایندگان معاویه طبق دستور معاویه رفتار کردند. آنان به امام حسن(ع) گفتند: معاويه از تو درخواست صلح كرده و در قبال آن، چنين و چنان خواهد كرد. حسن(ع) گفت: چه كسي ضمانت خواهد كرد كه معاويه به پیمانش وفا کند؟ گفتند: ما، ضمانت ميكنيم. امام حسن(ع) در مورد اموال پیشنهادی معاویه نیز فرمودند: «ما فرزندان عبدالمطلب پيش از اين نيز چنين مالهايي را تجربه كردهايم.» و بدین ترتیب بی نیازی خود را نشان دادند.» این نقل بخوبی نشان میدهد که سپاه امام(ع) علیرغم تمام اختلافات داخلی، در نظر معاویه و عمرو بن عاص سپاهی قدرتمند جلوه نموده است و معاویه بیم این را داشت که در صورت نبرد با امام(ع) حتی اگر بتواند به شام بازگردد دچار بحرانهای داخلی گسترده ناشی از جنگ خواهد شد و نخواهد توانست در برابر این بحرانها مقاومت نماید و بنابراین ترجیح داد با پرداخت پول به امام حسن(ع) ایشان را راضی نماید که دست از جنگ بردارند. البته امام در برابر پیشنهاد مالی معاویه خود را غنی دانستند و ادعای صلح طلبی معاویه را زیر سوال بردند. در این گفتوگو که به نظر میرسد نخستین گفتوگو بین دو سپاه در مورد صلح است نامی از واگذاری خلافت به معاویه برده نشده است بلکه آنچه خواسته معاویه است صرفاً ترک مخاصمه است و این بدین معنا است که امام حسن(ع) سپاه خود را به کوفه برگرداند تا اجازه دهد که شام همچنان در اختیار معاویه باشد و بس. این سند بر چیزی بیش از این دلالت ندارد اما اتفاقات بعدی به گونه ای دیگر رقم خواهد خورد. مرحلۀ ششم: اقدامي ديگر براي ترور امام حسن (ع) پس از انجام این مذاكره، امام حسن(ع) بالای منبر رفت و آنچه را ميان وي و نمایندگان معاويه گذشته بود، با عموم مردم در میان نهاد و از آنان خواست تابع تصمیمات ایشان باشند که ناگهان عدهاي از همراهان نظامي او، به سويش یورش بردند تا وي را به قتل برسانند. امام از این حادثه جان سالم به در بردند و به خیمه خود رفتند اما ديري نپاييد كه عدۀ زيادي به خيمۀ حسن بن علي(ع) حمله بردند و به تاراج آن پرداختند؛ چنانکه فرش زیر پای حسن(ع) را كشيدند و فردی به سوی حسن بن علي(ع) رفت و رداي آن بزرگوار را كه به دور گردنش پيچيده شده بود، به شدت گرفت و كشيد... و یکی دیگر از خوارج در «ساباط» (كه در كنارۀ غربي دجله قرار دارد)، تا امام حسن را دید از مركبش فرود آمد و خطاب به ایشان گفت: «اي حسن! آيا تو نيز همچون پدرت مشرك شدهاي؟ و سپس خنجری را كه در دست داشت، بر ران ایشان فرو كرد. امام حسن(ع) را پس از اين ماجرا به مدائن بردند… ایشان مدتی بستری بودند و پس از بهبودی در جمع فرماندهان سپاه خود از پیمان شکنی اهل کوفه گلایه کردند. مرحله هفتم: پذیرش صلح از سوی امام حسن رفتارهای کوفیان، امام حسن(ع) را به کاری وادار کرد که اصلاً بدان تمایل نداشت. امام (ع) نه تنها مجبور شد که به صلح با معاویه تن در دهد بلکه خلافت را نیز رها نماید چراکه ایشان دریافت که حتی در خود کوفه نیز از مقبولیت کافی برخوردار نیست. این واقعیت را گزاشهای تاریخی نیز تایید میکنند. ابندريد در المجتبي نقل میکند که امام حسن(ع) فرمود: «به خدا سوگند كه ترديد يا پشيماني، ما را از اهل شام منصرف نكرد؛ بلكه ما، با صبر و سلامت نفس، با آنها ميجنگیديم، اما ناگهان دشمني، جای دوستي را گرفت و بيتابی و بيصبری، جايگزين بردباری گرديد. ... اي مردم! معاويه پيشنهادي را مطرح كرده كه نه در آن عزت است و نه پيشنهادي عادلانه میباشد، اما اگر دوست داريد عزتمندانه وارد جنگ شويد، اين پيشنهاد را رد میكنيم؛ ولي اگر زندگي را دوست داريد و ميخواهيد زنده بمانيد، اين پيشنهاد نا عادلانه را میپذيريم». و چون مردم، اين پيشنهاد را پذيرفتند، صلح برقرار گرديد. در یک نقل تاریخی دیگر چنین آمده است که به امام حسن(ع) گفتند: چرا صلح نمودي؟ فرمود: « اهل كوفه را نيز مردمي (غیر قابل اعتماد) يافتم كه هر كس به آنها اعتماد كرده، شكست خورده است. كوفيان، مردمي هستند كه نه در خير و نیکی، و نه در شر و بدی، ارادهاي قاطع ندارند و آنقدر ميان آنان تفرقه و پراکندگی وجود دارد كه هيچيك از آنان با ديگري در رأي يا خواستهاي موافقت نميكند. » به هرحال از این بیانات تاریخی به خوبی میتوان به این نتیجه رسید که امام حسن(ع) از ابتدا برای صلح برنامه ریزی نکرده بودند بلکه شرایط به گونه ای پیش رفت که امام ناچار شدند به صلح با معاویه تن در دهند. نتیجه گیری: از مجموع آنچه گفتیم میتوانیم به این نتیجه برسیم که صلح امام حسن(ع) برآیند بوده است و نه فرآیند؛ اما برای تکمیل بحث نتیجه گیری این بحث را به مقریزی میسپاریم. وی در کتاب امتاع الاسماع خود میگوید: [اینکه حسن بن علی با معاویه صلح نمود به این خاطر بود که] او مردم را به جنگ با معاویه فراخواند و در این راه کوشش نمود و قیس بن سعد و عبدالله بن عباس را پیشاپیش فرستاد و خود نیز به دنبال آنان حرکت کرد و به اردوگاهش رفت اما یارانش به خاطر دنیاطلبی از او نافرمانی کردند و با او از در نیرنگ وارد شدند و با معاویه مکاتبه نمودند و دنیای خبیث را خواستار شدند و آنگاه به حسن یورش بردند و اثاثش را غارت کردند. حسن بن علی نیز وقتی دید که به جز تعدادی اندک کسی برای یاری حق نیست، ترسید که اگر با معاویه و سپاهش وارد جنگ شود همان تعداد اندک نیز از بین بروند بنابراین او نیز کار پدرش را انجام داد و اهل بیت خود را از نابودی نجات داد. حسن وقتی رفتار همراهیانش را دید که نشان میداد که آنان با او مخالفند و به دنیا گرایش دارند و از آخرت روی برگردانند و حق را نمیپذیرند بین خود و خدای خود چارهای جز صلح ندید. بنابراین با معاویه صلح نمود و از او در مورد امنیت برای مردم عهد گرفت. فهرست منابع: 1- سير أعلام النبلاء: شمسالدين محمد بن احمد بن عثمان ذهبي، چاپ دوم، مؤسسهی الرسالة، بيروت، 1402ه. 2- المستدرك علي الصحيحين: ابوعبدالله محمد بن عبدالله نيشابوري، دارالكتب العلمية، بيروت، لبنان، چاپ اول، 1411ه. 3- الإستيعاب في معرفة الأصحاب: ابوعمر يوسف بن عبدالله بن عبدالبر، دار الجيل، بيروت، چاپ اول، 1412ه. 4- البداية و النهاية: ابوالفداء حافظ ابنكثير دمشقي، دار الريان، چاپ اول، 1408ه. 5- منهاج السنة: ابنتيميه، تحقيق: محمد رشاد سالم، مؤسسۀ قرطبه. 6- دلائل النبوة: بيهقي، بی تا، بی جا. 7- حلية الأولياء و طبقات الأصفياء: ابونعيم احمد بن عبدالله اصفهاني، دار الكتب العلمية، بيروت. 8 - فتحالباري: ابنحجر عسقلاني، دارالمعرفة، بيروت. 9- تاريخ بغداد، خطيب بغدادي: دار الغرب الإسلامي، بيروت. 10- الكامل في التاريخ: ابناثير، تحقيق: علي شيري، دارإحياءالتراث العربي، بيروت، چاپ اول. 11 - الطبقات الكبري: محمد سعد بن منيع زهري، دار صادر، بيروت، بيتا. 12- تاريخ الأمم و الملوك: ابوجعفر طبري، دارالفكر، بيروت، چاپ اول، 1407ه. 13- معجم البلدان، حموی، بی تا، بی جا. 14- امتاع الاسماع، مقریزی، بی تا، بی جا حوزه علمیه قم
[ بازدید : 75 ] [ امتیاز : 4 ] [ نظر شما : ]
رمضان 1436 [ يکشنبه 14 تير 1394 ] 11:07 ] [ غلامرضا شمسی ] [ ] چهره رنجور منطق و عدالت در مناسبات اجتماعی / علی ع : «مردم به حکومتهای خود شبیهترند از پدران»
[ فهم همگانی و مردمسالارانه از همه مسائل از جمله دین از حقوق ذاتی همه مسلمانان است همانگونه که پیامبر ص می فرماید: « لو علم ابوذر ما فی قلب سلمان فقد کفر " ] آیا دقت کرده اید که روند درگیری های ورزشی چقدر زیاد شده است و بسیاری از تیم ها تحمل پذیرش باخت را ندارند و حاضر به استنکاف در مقابل رای داور نیستند و با بهانه های گوناگون شکست خود را به گردن این و آن می اندازند و در نهایت با ایجاد درگیری در میادین ورزشی، فضای ورزش کشور را متشنج می کنند. تشنج در ورزش و عدم پذیرش عدالت عرفی ( رای داور و نتیجه مسابقه ) اختصاص به رشته خاصی ندارد این مساله حتی در بازی های محلی و گاه خانوادگی هم به راحتی به چشم می خورد. اکثر گزارشگران مسابقات ورزشی نیز در همین مسیر حرکت می کند و این مسئله نشانه سیاستهای حاکم بر بخش گزارشات ورزشی است. راستی چرا؟ چرا ما تحمل مان این قدر کم شده وتحمل شکست را نداریم؟ امروز از شبکه خبر اعلام شد که بیش از 3 میلیون پروند فقط طی یک سال در شوراهای حل اختلاف مورد رسیدگی و مختومه شده است حال اگر تعداد پرونده های مورد رسیدگی در سایر بخش های قوه قضائیه و هیآت های بدوی ، دادگاه های انقلاب ، دادگاه های ویژه روحانیت، خانواده و ..... را هم به آن اضافه کنیم و بپذیریم که در هر پرونده قضایی دو طرف دعوا قرار دارد( شاکی و متشاکی ) معنایش این است حدودا از هر 5 یا 6 ایرانی یکی درگیری حقوقی دارد. این آمار برای یک جامعه دینی بسیار بسیار زیاد است. راستی چرا؟ چرا ما نمی توانیم حقوق یکدیگر را رعایت کنیم؟ بر اساس گزارشی که یکی از نمایندگان مجلس ارائه نمود « وضعیت رانندگی ما در دنیا اسفناک است و در رتبههای آخر قرار داریم» معنای این حرف آن است که ما قانون و حقوق یکدیگر را رعایت نمی کنیم و شخصیت اجتماعی قابل دفاعی نداریم. راستی چرا ؟ چرا ما نمی توانیم حقوقیکدیگر را رعایت کنیم؟ شما نیز مانند بنده احتمالا از آمارهای ارائه شده درخصوص طلاق در ایران متعجب و نگران شده اید. ما ایرانیان افتخارمان در گذشته این بود که از بنیاد اجتماعی (خانواده) بسیار مستحکمی برخورداریم. اساس جامعه بر خانواده سالم است و خانواده سالم را نیز خانواده ایی می دانیم که در آن پدر، مادر و فرزندان در یک رابطه عاطفی و منطقی که ناشی از ایمان و اعتقاد به یکدیگر است شکل می گیرد. ولی امروزه ما دیگر نمی توانیم به خودمان افتخار کنیم زیرا؛ بیش از یک سوم ازدواج ها منجر به طلاق و جدایی می شود و اگر آمار طلاق روانی را نیز به آن اضافه کنیم نمی دانم در چه شرائطی قرار می گیریم. سوال اساسی این است که چرا؟ چرا زن و شوهر یکدیگر را نمی توانند تحمل کنند؟ آیا فقط می می توان عدم تفاهم و مشکلات اقتصادی را بهانه کرد و یا می شود فرهنگ رو به رشد عدم تحمل و زبان تحمیل را هم به عنوان یک عامل مهم را مورد اشاره قرار داد. راستی چرا؟ چرا زبان تفاهم و هم دلی در بسیاری از خانواده وجود ندارد؟ با یک نگاه تاریخی و البته با کمی دقت در حوزه سیاست نیز می توان این کم تحملی و عدم رعایت حقوق دیگران ( رقیب ) را به وضوح در مدیران و نیز برخی جریانات اصول گرا مشاهده کرد. نگارنده بر این اعتقاد است که بسیاری از کم تحملی های حوزه های دیگر جامعه، مربوط به نهادینه شدن گفتمان کم تحملی، خود رایی و تحمیل های رسمی و غیر رسمی در حوزه سیاست و مدیریت جامعه است. حضرت علیع می فرمایند: « الناس علي دين ملوكهم » يعني: «مردم ازرفتاروكرداررهبران ومسئولين تبعيت مي كنند» در جای دیگری می فرماید «الناس یأمرائهم اشبه منهم بآبائهم» یعنی: «مردم به حکومتهای خود شبیهتر از پدران شان هسستند». به عبارت دیگر در بسیاری از موارد جامعه ما از مدیرانش یاد گرفته است که در پیشامدهای گوناگون به جای رجوع به فصل الخطاب فی مابین مسائل گوناگون جامعه ( قانون)؛ منیت نفسانی و گروهی خود را ملاک داوری قرار دهد از همین رو رقابت های سیاسی که از جلوهای ویژه و سازنده یک نظام مرد سالاردینی است در بسیاری موارد در مسیری قرار می گیرد که ماهیتی قبیلگی و مخرب پیدا می کند ( دفاع از خودی تحت هر شرائط و مخالفت با غیر خودی تحت هر شرائط) و یا (دیدن خار در چشم رقیب و ندیدن شاخه در چشم خودی) کمترین آثار فرهنگی این نوع گفتمان ایدئولوژیک چشم فرو بستن بر عدالت و فرو رفتن در باتلاق تبعیض و ظلم است و در نتیجه سرمشق شدن روش بدِ حل مسائل در حوزه های دیگر جامعه، به عنوان مثال؛ شما صدای اکثریت مردم (که بودجه دستگاه های تبلیغاتی مانند صدا و سیما را تامین می کنند) را نمی شنوید چرا؟ چون صدا و سیما در اختیار گروهی است که حاضر به پذیرش اراده مردم (که بنیاد توزیع حقوق و اعمال سیاست های راهبری در یک نظام مردم سالار است) نیست و یا تریبون های ملی که ماقبل هر تصمیم و اقدام سیاسی و گروهی است و باید مروج وحدت و همدلی احاد ملت باشد، تبدیل به بلندگوی یک جریان سیاسی علیه جریان دیگر می شود که نمونه اش را در تشیع پیکر پاک شهیدان غواص مشاهده کردیم. مدیران عرصه سیاست باید بدانند دوران مدیریت آنها در مقیاس کیهانی؛ ثانیه اییست و در مقیاس تاریخ بشریت جز حبابی بر آبنیست. اما در مقیاس اخلاقی باز تاب مدیریتشان تا ابد گریبانشان را خواهد گرفت.حضرت علی ع اگر برای ما و بشریت به عنوان چراغ راهی مانده است نه به علت زمان مدیریتش که به خاطر کیفیت (عدالت) مدیریتش بود. جهان ما فراخ است و ماییم که باید دیدگان خود را باز کنیم و این هستی چندین میلیارد ساله را با عمر کوته و کودکانه چند ساله ی خود و قوه ی عقلانیتی که هر روز در جستجوی تجربه و نا شناخته ای جدید است نسنجیم و داوری نکنیم و حیات را و زندگی را و زنده بودن و انسان بودن را و اندیشیدن و فهمیدن را برای همگان قائل باشیم و به رسمیت بشناسیم که برای آرامش و صلح راهی و راهی جز این نیست و هم چون کلام خداوندی دعوت کننده باشیم وبس و نه تحمیل کننده ای هراس انگیز و نفرت گر فهم همگانی و مردمسالارانه از همه مسائل جامعه از جمله دین از حقوق ذاتی همه مسلمانان است همانگونه که پیامبر ص می فرماید: « لو علم ابوذر ما فی قلب سلمان فقد کفر " یعنی اگر ابوذر می دانست که درقلب سلمان چه برداشتی از اسلام وجود دارد او را تکفیر می کرد و یا در روایت دیگر هست که فوری او را به عنوان کافر و مرتد می کشد اما، هر دو در نزد پیامبرص مسلمانند و اتفاقا مسلمانان بسیار ازرشمند. ارزش این مطلب به این است که پیامبرص اجازه می دهد که نه در یک مسئله علمی، که در حوزه معرفت دینی این دو فرد دو گونه برداشت داشته باشد که تا این اندازه می تواند متفاوت از یکدیگر باشد که یکی کمر به قتل دیگر ببندد و یا می فرمایند: « اختلاف علماء امتی رحمه» اختلاف میان دانشمندان ما رحمت است. پیامبر ص نمی گوید اختلاف دانشمندان ما مصیبت است یا اشکالی ندارد، می فرماید رحمت است و این یعنی حق در انحصار شخص یا گروه و یا اندیشه خاصی نیست و اگر این صبوری و برباری دینی گسترده شود همه از رحمت این شکیبایی برخوردار می شوند آنگاه می توان انتظار داشت تا جامعه نیز تحت تاثیر این نوع از گفتمان و روش مداراجویانه در رفتارهای غیر منصفانه، مطلق گرایان، خود محوارانه خود تجدید نظر کنند و آسیب های ناشی از آن کاهش یابد. هیچ تبلیغی بلیغ تر از این برای تمدن ایرانی و اسلامی و تزریق امنیت و آرامش در جامعه نیست. روایت متعصبانه و متصلبانه از دین نه تنها خدمتی به دین نیست بل چهره ی دین را عبوس و خوف انگیز می سازد و بازتاب آن را می توان در اخلاقیات اجتماعی مشاهده کرد.
[ بازدید : 68 ] [ امتیاز : 4 ] [ نظر شما : ]
[ يکشنبه 14 تير 1394 ] 11:04 ] [ غلامرضا شمسی ] [ ] گرامی داشت دومین سالگرد انتخابات 24 خرداد
به دعوت انجمن اسلامی معلمان سبزوار و به مناسبت گرامی داشت دومین سالگرد انتخابات 24 خرداد روز دوشنبه 25 خرداد در محل سالن مجتمع هنری بیهقی سبزوار، مراسم سخنرانی و پرسش و پاسخ با عنوان "روحانی تنها نیست" برگزار شد به گزارش مجله اینترنتی سبزوارنگار؛ سخنران این مراسم مهران صولتی؛ دانشجوی دکترای جامعه شناسی سیاسی بود و دکتر علیرضا حمیدیان؛ استاد دانشگاه حکیم سبزواری نیز در بخش دوم مراسم؛ در پاسخ به سؤالات حضار، وی را همراهی می کرد. مهران صولتی گفت: "با ایستادن در آستانه سالگرد انتخابات ۲۴ خرداد ۹۲، مجال مناسبی فراهم است که به نقد کارنامه دوساله دولت تدبیر و امید بنشینیم. البته مشکل اینجاست که این فرصت دوساله بیشتر صرف متوقف کردن روند مخرب ماشین دولت پیشین شده و از همین رو شاید حاوی آوردهی ایجابی چندانی نباشد که بتوان با اتکای آن به داوری دولت فعلی نشست. اما و هزار اما رصد دقیق اوضاع کشور ما را متقاعد میسازد که شاید در این زمینه اصلاح و تغییر بعضی از رویکردهای نادرست پیشین، چهبسا مفیدتر از فرآوردههای ایجابی در این زمینهها باشد. رویکردها و رویههای نادرستی که در تداوم منطقی خود در دولت پیشین به اتخاذ استراتژیهایی انجامید که جز فلاکت و نابسامانی برای کشور چیزی به ارمغان نیاورد. بنابراین با استناد به این آموزه میکوشم کارنامه دولت در زمینه تغییر و اصلاح برخی از رویکردهای پیشین را به بوته نقد بسپارم. ۱-سیاست خارجی: در این عرصه دولت روحانی کوشید تا دو رویکرد جدید اتخاذ کند: الف ) مهمترین تغییر رویکرد دولت در این زمینه جایگزینی مقوله “تقابل” با “تعامل” بوده است. درحالیکه سیاست احمدینژاد کشور را به آستانه نوعی بنبست در عرصه سیاست خارجی سوق داده بود و تحریمهای اعمالشده علیه ایران هر چه بیشتر صبغه فلجکننده به خود میگرفت، دولت روحانی کوشید تا منطق ” مذاکره ” را جایگزین منطق ” مقابله ” نماید. فارغ از نتایج محتمل برای مذاکرات جاری هستهای ایران با قدرتهای جهانی، نفس برگزاری مذاکرات دوساله، آنهم در منطقه پرآشوب خاورمیانه که ما را به وضعیت ” امتناع مذاکره ” رسانده است میتواند اهمیت زائدالوصفی داشته باشد. با الهام از آموزههای ” راستو “، میتوان گفت که اگر این مذاکرات با امریکا به نتیجه مرضیالطرفین دست یابد میتوان امیدوار بود که میتوان با امریکا بر سر سایر مسائل فیمابین هم به توافق رسد و همچنین میتوان از این رویکرد در جهت حل مشکلات میان دولت و جامعه مدنی بهره بیشتری برد. ب ) تغییر رویکرد از “خیالپردازی” به “واقعبینی” در دولت روحانی از اهمیت بسیاری برخوردار است. از منظر دولت تدبیر و امید مؤلفههای قدرت آفرین یک کشور در عرصه دیپلماسی عبارت از ثبات سیاسی، توانمندی اقتصادی، حاکمیت دولت مشروع و مردمی و نفوذ منطقهای میباشد. عواملی که میتواند درصحنهی جهانی موجبات فرادستی یک کشور را فراهم آورد. اهمیت این تغییر رویکرد زمانی آشکار میشود که به خاطر آوریم دولت احمدینژاد دریک بازنمایی کاذب کوشید تا عناصر بهغایت مردودی همچون شعارزدگی، ماجراجویی، دشمنتراشی و خیالپردازی ذیل مدیریت جهانی را بهعنوان مؤلفههای مؤثر در توانمندسازی ایران در عرصه سیاست خارجی معرفی نماید. فارغ از بخشی از دلواپسیها که میتوان آنها را با کاسبان تحریم مرتبط دانست، سهم قابلتوجهی از دلواپسیهای خالصانهی جوانان، ناشی از دریافت تصویری وهمانگیز و غیرواقعی از مناسبات حاکم بر عرصهی جهانی میباشد که در هشت سال حاکمیت دولت پیشین به افکار عمومی فروخته شد. همان تصویری که به تعبیر محسن رضایی با ماجراجویی کشور را به لبه پرتگاه نبرد با امریکا سوق میداد. ۲-اقتصاد: دولتهای نفتی و رانتیر همواره منشأ شکلگیری فسادهای اقتصادی بودهاند، امری که در مورد اقتصاد ایران در طول یکصد سال گذشته کماکان صادق بوده است. تا پیش از شکلگیری دولت احمدینژاد، ماهیت فساد در ایران بیشتر جزئی و فردی بود به این معنا که بخش کوچکی از فعالیتهای یک نهاد را به خود اختصاص میداد (پدیدهی فاضل خداداد)، ولی رویداد نامیمونی که در حیات هشتسالهی دولت پیشین رخ داد عبارت از تبدیل فساد فردی به فساد سیستمی میباشد. در فساد سیستمی دولت بهعنوان گرانیگاه فساد مطرح و فضایی را فراهم میکند که در آن کمتر مجالی برای زیست سالم و اخلاقی باقی میماند. در این نوع فساد بهتدریج اخلاقی به منصه ظهور میرسد که تجویز میکند همه شهروندان باید در پی تعقیب منافع شخصی خود از کانالهایی غیرقانونی همچون پارتیبازی، اختلاس و ارتشا باشند. با حاکمیت چنین اخلاقی، قبح فساد رنگ میبازد و شهروندان درگیر نوعی رقابت خود تخریبگر میشوند. کافی است به لیست متهمینی از قبیل زنجانی، رحیمی، بقایی، مرتضوی و … نظری بیفکنیم یا از جزییات تخلفاتی همچون استخدام ۱۱۶۰۰۰ نفر بدون اعمال ضوابط در آموزشوپرورش یا پرونده ۳۰۰۰ بورسیه غیرقانونی دانشگاههای کشور سراغ بگیریم تا بهتر متوجه رسوخ فساد سیستمی در بطن جامعه ایران شویم. اگر فساد سیستمی بهمثابهی زهر باشد قطعاً پادزهر آن گشایش در فضای سیاسی و مطبوعاتی کشور است. حتی در شرایط وجود انسداد سیاسی تعدد مراکز مبارزه با فساد خود مولد فسادهای بیشتر میباشد. بنابراین رویکرد ضد فساد اتخاذشده توسط دولت روحانی که مبتنی بر شکلگیری آزادیهای سیاسی و مطبوعاتی میباشد میتواند در صورت تداوم فساد سیستمی قوامیافته در کشور را با چالش جدی مواجه سازد. پس از توضیح مختصر پیرامون رویکردهای جدید اتخاذشده توسط دولت در زمینههای سیاست خارجی و اقتصاد، اکنون زمان آن است که از وجود دو گذار نامطلوب در این دولت سخن بگوییم. گذارهایی که اگرچه پاسخی به زیادهرویهای دولت احمدینژاد تلقی میشوند ولی ازآنجاکه پاسخگوی نیازهای واقعی اقتصاد و سیاست ایران نمیباشند باید مورد بازنگری قرار گیرند. ۱-گذار از اقتصاد ” اراده گرا ” به اقتصاد ” ساختارگرا “ احمد نژاد نهتنها اقتصاد را علم نمیدانست بلکه آن را بهمثابهی مومی میپنداشت که میتوان به هر شکل و قالبی درآورد. از همین رو بود که میکوشید تا اراده گرایانه اقتصاد کشور را به اینسو و آنسو بکشاند. بیاعتنایی به نامه اقتصاددانان، مداخله در بازار پول و سرمایه، انحلال سازمان مدیریت، اجرای ناقص و نادرست طرح هدفمندی یارانهها و … ازجملهی اقدامات ناصوابی بود که منجر به بیثباتی در بازار سرمایه، تورم فزاینده و لجامگسیخته، کاهش ارزش ریال، کاهش رشد اقتصادی و گرفتار آمدن کشور در بدترین نوع رکود تورمی در دوران پس از انقلاب بود. با پیروزی دولت تدبیر و امید، روحانی کوشید تا در واکنش به آسیبهای مخرب پیشین، کاهش مداخلات اقتصادی را پیشه خود سازد، امر ظریفی که با غفلت مشاورین ایشان دولت را در کمند اقتصاد ” ساختارگرا ” گرفتار ساخت. دولت تدبیر و امید با غفلت از سرمایهی اجتماعی ارزشمند حاصل از انتخابات و درحالیکه فرصتی طلایی برای به سامان رساندن کاستیهای طرح هدفمندی یارانهها و اصلاحات اقتصادی را در اختیار داشت در یک تعلل تاریخی آن را از دست داد. با تحلیل رفتن سرمایه اجتماعی ذکر شده اکنون کوچکترین اصلاح اقتصادی به سد نارضایتی مردم برخورد و موجب کاهش محبوبیت دولت نزد افکار عمومی میشود (آزادسازی قیمت بنزین مثال خوبی میباشد). هماکنون به نظر میرسد دولت باید با اتخاذ یک راه میانه بین اقتصاد ” اراده گرایانه ” و اقتصاد ” ساختارگرایانه ” بهنوعی تحرک بیشتر در این عرصه بیندیشد. اعتدال بهعنوان دال محوری دولت روحانی اگرچه به معنای ماجراجویی در عرصهی اقتصاد نیست ولی قطعاً از آن محافظهکاری نیز مستفاد نمیشود. ۲-گذار از ” تخریب ” سیاست به ” تعلیق “ سیاست برخلاف تاریخ تجدد در کشورهای غربی که مبتنی بر پیشران بودن اقتصاد و پیرو بودن سیاست دارد، تاریخ تجدد در ایران و سایر کشورهای اسلامی بر وجود رابطهای معکوس میان این دو عرصه گواهی میدهد. حق این است که عرصهی سیاست داخلی اگر توأم با مشارکت تأثیرگذار مردم، حکومت پاسخگو و حفظ حقوق سیاسی و آزادیهای مدنی شهروندان باشد میتواند پشتوانهی مناسبی جهت شکوفایی اقتصادی و موفقیت در سیاست خارجی باشد. احمدینژاد با تخریب عرصهی سیاست، آن را پیشبینیناپذیر ساخت. از همین رو و بهجرئت میتوان تکانههای شدید اقتصادی و مواضع رادیکال در سیاست خارجی را حاصل چنین امری در سیاست داخلی دانست. دولت تدبیر و امید هم درواکنش به “تخریب ” سیاست در دولت پیشین، کوشید تا اطلاع ثانوی این عرصه را به حالت ” تعلیق “درآورد. به دنبال این اشتباه راهبردی، انرژی مثبت حاصل از انتخابات ۹۲ تخلیه و روند مذاکرات هستهای فرسایشی شد. عرصهی اقتصاد نیز از این تعلیق مصون نماند و پیشرفت محسوسی جز مهار نرخ تورم رخ نداد. به نظر میرسد دولت تدبیر و امید در دوسالهی باقیماندهی عمر سیاسی خود چارهای جز ” احیای” سیاست داخلی پیش رو ندارد. فقط در صورت بازگشت شورونشاط سیاسی به حوزهی عمومی است که میتوان امیدوار بود دولت در مسیر دستیابی بهنوعی توازن سیاسی با سایر کنش گران مخالف حرکت و به توفیقات افزونتری در عرصههای سیاست خارجی و اقتصاد دست یابد
[ بازدید : 82 ] [ امتیاز : 4 ] [ نظر شما : ]
[ يکشنبه 14 تير 1394 ] 11:01 ] [ غلامرضا شمسی ] [ ] درباره انجمننجمن اسلامی معلمان ایران در سال ۱۳۵۶ توسط تعدادی از معلمین انقلابی با هسته اولیه شهید رجایی و شهید باهنر و شهید دکتر محمد حسین بهشتی ایجاد گردید و در سال ۱۳۷۰ که به ثبت وزارت کشور رسید
درباره انجمن بیشتر بدانیم: الف: پیشینه انجمن اسلامی معلمان ایران در کوران انقلاب توسط افراد بزرگواری چون شهید بهشتی،شهید رجایی،شهید باهنر و مرحوم مهندس کتیرایی و تعداد دیگر از معلمان متعهد و انقلابی بوجود آمد تا در کنار کمک به انقلابیون مسلمان،جهت مبارزه با رژیم گذشته زمینه ساز فرهنگ اصیل اسلام محمدی(ص) باشد،این انجمن با فرمان حضرت امام خمینی(ره) پیشتاز به اعتصاب کشاندن مدارس شدند و از این راه ضربه شکننده بر پیکر پوسیده حکومت جبار پهلوی وارد کردند،در کمیته استقبال امام نقش اساسی داشتند و در یوم الله 22 بهمن تعداد زیادی از اعضای انجمن مشتاقانه جانهای خویش را نثار نمودند.پس از پیروزی انقلاب و طلوع جمهوری اسلامی،نقش بنیانی در تحقق اهداف فرهنگی و به ثمر رساندن آن بعهده گرفتن،جهت بازگشایی مدارس و زدودن آثار فرهنگ،ظلم و ستم وارد میدان شدند و پیکار خستگی ناپذیری را با نیروهای معاند انجام دادند و با شناسائی و معرفی و جذب نیروهای مسلمان،مسئولیت های مهم را بدست افراد متعهد و دلسوز سپردند و در تغییر بنیادین نظام فرهنگی،دو نفر از مؤسسین انجمن،یعنی شهید رجایی و با هنر،وزرای وقت آموزش و پرورش،سهم عظیمی داشتند،و بالاخره در راستای تحقق آرمانهای والای فرهنگی امام و انقلاب اسلامی شاهد شهادت افتخار آمیز نزدیک به نیمی از اعضاء هیئت موسس بوده است. شاید مهمترین معرف انجمن اسلامی معلمان کلام مقام معظم رهبری باشد که در دیدار با نمایندگان انجمن های اسلامی معلمان کشور فرمودند: "انجمن اسلامی یکی از نهادی است که از متن مردم و بر مبنای یک احساس وطیفه عمیق اسلامی و انقلابی جوشیده،انجمن اسلامی که شما امروز عضو آن هستید،موسسان و بنیان گذارانی مثل شهید بهشتی،رجایی و باهنر دارد،یعنی یک انجمن اسلامی به معنی واقعی کلمه،جوشیده از انقلاب،جوشیده از معرفت انقلابی و درک انقلابی،انجمن اسلامی باید با همان حیثیت و هویت انقلابی و مردمیش حفظ شود" شهید رجایی نیز تعریف خاصی از انجمن ارائه می دهد و می گوید:"باید مشخص شود که عضو انجمن اسلامی هستیم یعنی چه؟باید یک بینش دقیقی که الان به نام خط امام در آن توافق کرده ایم،آنچنان در گفتار و تفکر و کردار ما ظاهر شود که کاملا" مشخص باشد" شاید برای معرفی پیشینه انجمن اسلامی معلمان همین اندازه کفایت کند که بگوییم انجمن اسلامی با سابقه ترین و خوشنام ترین تشکلی است که نه برای سهم خواهی و فرصت طلبی،بلکه برای دفاع از آرمانهای اصیل انقلاب بوجود آمد،و از آن روز تاکنون همیشه در کنار مردم،برای پاسداری از فرهنگ اسلامی و هوییت و کرامت انسانی بویژه فرهنگیان،همت نمود و با خدای خویش و خون شهیدان پیمان بست که هیچگاه از اصول واقعی و ارزشهای اصیل انقلاب عدول نکند و امروز نیز در همین مسیر گام بر می دارد،همانطوریکه در مواد 17 و 19 اساسنامه انجمن اسلامی معلمان ایران آمده است،انجمن می تواند در مراکز استان ها و شهرستان ها شعبه داشته باشد که پس از انقلاب اسلامی شورای هماهنگی و اجرایی در استان گیلان تاسیس گردید و همچنین در تعداد زیادی از شهرستان ها بر اساس ماده 19 اساسنامه انجمن،شورای هماهنگی و اجرایی شهرستان راه اندازی شد،که بر اساس خط مشی انجمن اسلامی معلمان ایران به فعالیت مشغول می باشد. ب: مرامنامه انجمن اسلامی معلمان ایران هدف انجمن اسلامی معلمان،حراست از اصول انقلاب اسلامی و احیاء فرهنگ ارزشی مکتب در سراسر کشور است و برای این منظور در موارد زیر اهتمام بعمل خواهد آمد: 1- تبلیغات مستمر در راستای ارائه آگاهی های حقوقی(فردی - اجتماعی)،اعتقادی،سیاسی و اقتصادی اسلام 2- اشراف بر جریان امور فرهنگی،آموزشی،پرورشی،اخلاقی و ارائه تذکرات و پیشنهادات لازم به منظور اصلاح و پیشبرد مبتنی بر آموزشهای اسلامی 3- ارائه برنامه ها و ممارست ها حتی الامکان منظم برای اعضاء در سراسر کشور بمنظور خودسازی در چهارچوب نظام ارزشی و آموزشی اسلام 4- ارائه پیشنهادهای کامل و سنجیده به مسئولان اجرایی خاصه در آموزش و پرورش کشور به منظور اصلاحات اداری،اجرایی و فرهنگی 5- تلاش مستمر در فراهم آوردن زمینه های مطالعاتی و تحقیقی و تدوین و تالیف متون مناسب در راستای انقلاب اسلامی 6- ارائه تحلیل و نظز روشن اسلامی - انقلابی بمنظور ایجاد زمینه های فرهنگی و اقتصادی در راستای حمایت از محرومین و مسضعفین و احقاق حقوق مضیعه 7- تبلیغ همه جانبه و مستمر به منظور جایگزین نمودن والاترین سجّیه ارزشی یعنی تقوا به جای رسوبات ضد ارشی 8- تلاش های فرهنگی - تبلیغی در راستای شکوفاندن استعداد های به ودیعت نهاده در سرشت انسان بویژه قشرهای جوان 9- حضور فعال در صحنه های سیاسی و تبلیغاتی بویژه در برهه های حساس حرکت انقلاب 10- اعلام مواضع انقلابی در موارد ضروری در راستای حراست و تقویت اساس نظام و اصول و مبنای انقلاب اسلامی 11- تبیین مستند و مستدل اسلام ناب محمدی(ص) و تبلیغ و حمایت از مصادیق آن
ج- چکیده ای از اساسنامه ی انجمن اسلامی معلمان ایران اساسنامه ی انجمن دارای 3 فصل و 32 ماده می باشد که فصل اول آن دارای 5 ماده،که عبارت است از نام،هدف،آرم،مکان و مدت و فصل دوم اساسنامه شامل 17 ماده است که موضوعاتی چون اراکان انجمن،نماینده ولایت فقیه در انجمن،شورای نظارت و داوری،وظابف شورای نظارت و داوری،مجمع نمایندگان(کنگره)،مجمع عادی،وظایف مجمع عادی،زمان تشکیل مجمع عادی،مجمع فوق العاده،وظایف مجمع فوق العاده،شورای مرکزي،وظایف شورای مرکزی،شورای هماهنگی و اجرایی استان،وظایف شورای هماهنگی و اجرایی استان،شورای هماهنگی و اجرایی شهرستان،وظایف شورای هماهنگی و اجرایی شهرستان،حوزه،وظایف حوزه اشاره دارد،و فصل سوم نیز عبارت است از عضویت،مهمترین ویزگی های اعضاء،ماهیت غیر تجاری انجمن،و انحلال.
۲ - آقای سید علیرضا شفیعی مطهر ۳ - آقای سید حسین نکویی ۴ ـ آقای سعید محمد حسینی ۵ - آقای داود محمدی ۶ - آقای عباس دوزدوزانی ۷ - آقای رسول ایمان زاده ۸ - آقای حسن خلیل آبادی ۹ - آقای محمد علی گندمی ۱۰ - آقای سیدمسعودسیادتی ۱۱ ـ آقای سیدحسن الحسینی ۱۲ - آقای عزت الله عباسی ۱۳ ـ آقای سیدعبدالرزاق موسوی ۱۴ـ آقای اصغر نوروزی ۱۵ - آقای صفر اسلامی ضمنا افراد زیر به عنوان عضو علی البدل برگزیده شدند : ۱ - آقای بهمن سمیع، از شورای استان چهارمحال وبختیاری ۲ - آقای علی محمد مصلحی ۳ - آقای جمیل عباسی غریب ۴ـ آقای غلام علی اصغریان ۵ـ آقای محمدرضاپورجهان ، از شورای استان همدان ۶ ـ آقای سیدعلیرضامعزی ، از شورای استان فارس ۷ - آقای علی برجی ، از شورای شهرستان ابهر همچنین شرکت کنندگان در کنگره در این انتخابات ، همزمان اعضای شورای نظارت و داوری را نیز برگزیدند. سه نفر برگزیده به ترتیب آرا عبارتند از : ۱ - آقای علیرضا مسرور ، از شورای مرکزی ( خوزستان) ۲ -آقای خظیب امامقلی ، از شورای استان قزوین ۳ ـ آقای قربان علی سلطانی ، از شورای خراسان شمالی [ شنبه 13 تير 1394 ] 20:55 ] [ غلامرضا شمسی ] [ ] |
|
[ طراح قالب : آوازک | Powered By : Avablog.ir | rss ] |